پرسش و پرسش گرى اگر براى کشف حقیقت و فهم واقعیت باشد، نه تنها از فضایل اخلاقى است، که در پاره‏ اى اوقات از نظر شرعى و فقهى نیز واجب است. کسى که مسائل شرعى خود را نمى‏ داند، یادگیرى آنها بر او واجب است و اگر راه فهم حکمى در پرسش از کسى باشد، پرسیدن واجب خواهد شد. پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله پرسش را به‏ عنوان کلید خزاین و گنجینه‏ هاى دانش معرفى کرده و نه تنها افراد را به پرسش گرى تشویق مى‏ کند، بلکه مى ‏فرماید پرسشگر اجر و پاداش اخروى نیز دارد: دانش گنج است و کلید آن، پرسش است؛ پس بپرسید- خداوند شما را رحمت کند- به درستى که چهار دسته مأجورند: پرسشگر، گوینده، شنونده و دوستدار آنها.»[1]

امام ‏صادق علیه السلام نیز پرهیز از پرسش را موجب هلاکت قوم مى‏داند:

انَّما یهلک الناس لِانَّهم لا یَسأَلُون‏[2]

البته باید دانست که ارزش پرسش و پرسش گرى ارزشى ذاتى نیست؛ یعنى این‏گونه نیست که پرسشگرى در هر شرایطى مطلوبیت داشته باشد؛ بلکه در صورتى داراى ارزش اخلاقى است که به منظور کشف حقیقت و فهم واقعیتى باشد، وگرنه اگر براى اظهار فضل و مچ‏ گیرى و امثال آن باشد، کارى بسیار زشت و ناپسند است. امام على علیه السلام در پاسخ پرسش گرى که براى اظهار فضل یا مچ گیرى سؤال کرد، فرمود:

براى دانستن بپرس نه براى آزردن، که نادانِ آموزنده همانند داناست و داناىِ برون از راه انصاف، همانند نادانِ پر چون و چراست.[3]

همچنین باید توجه داشت که پرسش‏هاى ما در باره موضوعاتى باشد که گرهى فروبسته از کار ما یا دیگران مى ‏گشایند و نه مسائلى که دانستن یا ندانستن آنها هیچ دخالتى در سرنوشت مادى و معنوى ما ندارد.

ادامه مطلب


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها