کسى که فردى را براى خودْ انسان کامل تلقى کند و سخت شیفته اخلاق و روحیات او شود، بسیار تحت تأثیر او قرار مى‏گیرد.

استاد مطهرى (ره) در این زمینه مى‏فرماید:

محبت به‏سوى مشابهت و مشاکلت مى‏راند و قدرت آن سبب مى‏شود که محبّ به شکل محبوب در آید. محبت مانند سیم برقى است که از وجود محبوب به محبّ وصل گردد و صفات محبوب را به وى منتقل سازد.[1]

در مورد تأثیر تربیتى آن در تهذیب اخلاق مى‏فرماید:

اهل عرفان و سیر و سلوک به‏جاى پویش راه عقل و استدلال، راه محبت و ارادت را پیشنهاد مى‏کنند [و] مى‏گویند: کاملى را پیدا کن و رشته محبت و ارادت او را به گردن دل بیاویز که از راه عقل و استدلال هم بى‏خطرتر است و هم سریع‏تر. تأثیر نیروى محبت و ارادت در زایل کردن رذایل اخلاقى از دل، از قبیل مواد شیمیایى بر روى فات است؛ مثلًا یک کلیشه‏ساز با تیزاب اطراف حروف را از بین مى‏برد، نه با ناخن یا سر چاقو. امّا تأثیر نیروى عقل مانند کار کسى است که بخواهد ذرات آهن را از خاک با دست جدا کند. چقدر رنج و زحمت دارد؟! اگر یک آهن‏رباى قوى در دست داشته باشد، ممکن است با یک گردش همه آنها را جدا کند. نیروى ارادت و محبت مانند آهن‏ربا صفات رذیله را جمع مى‏کند و دور مى‏ریزد. به عقیده اهل عرفان محبت و ارادت پاکان و کمّلین همچون دستگاه خودکارى خودبه‏خود رذایل را جمع مى‏کند و بیرون مى‏ریزد.[2]

نمونه‏هایى از کسانى که در صدر اسلام، تحت تأثیر این جذب و انجذاب قرار گرفته‏اند و شیفته نبىّ‏مکرّم صلى الله علیه و آله گشتند، ابوذر غفارى، بلال حبشى، اویس قرنى و سلمان‏فارسى است. این محبت همچون اکسیرى عظیم آنها را به گوهرى بى‏مانند در کرامت‏هاى انسانى مبّدل ساخت.

ادامه مطلب


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها