نیاز به عزّت نفس (Self - seteem) از جمله نیازهای اساسی انسان است. همه دوست دارند تا نظر خوب و مثبت دیگران را به خود جلب کنند و پیوسته برای رسیدن به آن تلاش می کنند. بر اساس نظر آبراهام مزلو، احساس عزّت نفس در پرتو میل به پیشرفت، کفایت و کارآمدی از درون و نیز میل به حساب آمدن و مورد احترام دیگران واقع شدن از بیرون به دست می آید. چگونگی شکل گیری و رشد عزّت نفس، تأثیر مهم و سرنوشت سازی در زندگی انسان دارد؛ اگر به گونه ای غیرطبیعی بیش از اندازه رشد کند، به اختلالاتی نظیر شیدایی منجر می شود و چنانچه در اثر آسیب دیدن این احساس، فرد دچار پس رفت و تحلیل گردد، زمینه برای پدید آمدن افسردگی و اختلالات وابسته به آن ایجاد خواهد شد. رشد طبیعی عزّت نفس زمینه مناسب را برای پیشرفت در زندگی آماده ساخته و موجب خودشکوفایی(actualization-Self)، ظهور خلاقیت و بالندگی شخص در طول زندگی می شود.

رزنبرگ (1985) می نویسد: عزّت نفس زاییده زندگی اجتماعی و ارزش های آن است و محیط زندگی و اجتماع است که فرد را متأثر می کند و نوعی پذیرش خود را به او می دهد. بنابراین، احساس عزّت نفس با کیفیت ارتباط افراد با یکدیگر در تعاملات خانوادگی و اجتماعی، ارتباط مستقیم دارد.

خانم الیزابت هارلک یکی از روان شناسانِ به نام، معتقد است: خوشبختی سه پایه مهم و اساسی دارد: موفقیّت، محبوبیت و مقبولیت. مقبولیت چیزی غیر از محبوبیت است؛ زیرا ممکن است شما کسی را دوست داشته باشید، اما مسؤولیتی اجتماعی به او ندهید. مقبولیت بیش تر در ارتباط اجتماعی و در پذیرفتن مشارکت های اجتماعی مطرح می شود. فرد با کسب شایستگی و دریافت تأیید توسط دیگران در تعاملات اجتماعی است که می تواند به نوعی احساس عزّت نفس مناسب دست یابد. ولی اگر عشق، دوست داشتن و پذیرش متقابل اجتماعی از بین برود، هویت و عزّت نفس فرد مخدوش خواهد شد و بر اساس معیار سلسله مراتب مازلو، از رسیدن به خود شکوفایی باز خواهد ماند و یا دست کم دچار ضعف و مشکل خواهد شد. چنین اجتماعی از نظر بهداشت روانی دچار مشکل خواهد گردید.

شکست ها، خواری ها، سرافکندگی ها و عدم پذیرش های اجتماعی به آسانی موجب محدود ساختن حوزه معاشرت می گردند. فرد از ترس آن که دوباره همان رنج ها و عدم مقبولیت ها را احساس کند، نقش خود را رها کرده، از قبول وظایف خود می گریزد و از روابط خود با دیگران روگردان می شود و در مواردی که این حالت شدید باشد، ممکن است فرد از همه گریزان گردد و از هر نوع تماس های عاطفی اجتناب ورزد.

محاسن اخلاق رمز محبوبیت و راه نفوذ در دیگران است. محاسن اخلاق دل ها را به هم پیوند می دهد و روابط معنوی را مستحکم می سازد. افراد مؤدب و با اخلاق نیکو، همواره مورد مهر و علاقه و احترام دیگران واقع می شوند. قشرهای گوناگون جامعه با آنان به گرمی و گشاده رویی برخورد می کنند و بدان ها با دیده تحسین و احترام می نگرند. لقمان به فرزند خود سفارش می کند که با همه مردم به حسن خلق برخورد کن. اگر فاقد ثروت باشی و نتوانی به بستگانت کمک مالی نمایی یا برادران دینی ات را از عطایای خود بهره مند سازی، مراقب باش که حسن خلق و گشاده رویی را از دست ندهی؛ چه این که افراد خوش خلق را خوبان دوست می دارند و بدها نیز خود را به وی نزدیک می کنند.( محمدتقی فلسفی، اخلاق، ص 325. )

ادامه مطلب


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها